Web Analytics Made Easy - Statcounter

بدین معنا که سیاست های کلان در امور تعاملات با سایر دولت ها در چارچوبی بیرون از وزارت خارجه پایه ریزی می شود و این وزارت خانه رنگ عملیاتی بدان خواسته ها می بخشد. اما در این سال ها گاهی شرایط طوری بود که گویی وزارت خارجه و دولت در کشور بعضی مواقع نه تنها تصمیم گیر نیستند بلکه مسئولیت اجرایی هم ندارند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شاید اوج این اتفاقات خاص را در دولت روحانی می‌دیدیم. اتفاقاتی مانند حضور بشار اسد در ایران در غیبت وزیر خارجه وقت، را کمتر کسی از یاد می برد، اتفاقی که باعث استعفای محمدجواد ظریف هم شد، بعدها او در گفتگویی که فایل صوتی‌اش لو رفت هم دلیل استعفایش را همین موضوع و ندیده گرفته شدن خود اعلام کرد. البته او در آن گفتگو حرف های زیاد دیگری هم زد حرف هایی که نشان میداد وزارت خارجه توان کنترل برخی چیزها را ندارد و گاهی در خدمت بخشی دیگر قرار گرفته است.

همان موقع بسیاری می گفتند که دلیل این ندیده شدن این است که آن اعتمادی که باید، وجود ندارد و از همین رو در تصمیمات مهم و خاص، دولت و وزیر نادیده گرفته می شوند. اما موازی کاری ها در عرصه سیاست خارجه به این جا ختم نمی شد. وقتی در دوره وزارت ظریف، علی اکبر ولایتی به برخی کشورها سفرمی کرد، برخی این اتفاق را هم نشانه دیگری از شکل خاص راهبرد سیاست خارجه در ایران می دانستند و از خود می پرسیدند که چرا در جایی که ظریف هست، ولایتی بابت برخی صحبت ها و دیپلماسی ها نقش ایفا می کند، سفر پر حاشیه قالیباف به روسیه و عدم دیدار او با پوتین نیز از جمله مواردی بود که مسئولین دیپلماسی وقت کشور گفتند که هماهنگی های آن را بر عهده نداشتند و لب به گلایه هایی هم گشودند. انتخاب علی لاریجانی به عنوان مسئول اصلی مذاکرات با چین و قرارداد ۲۵ ساله یکی دیگر از موضوعات قابل بحث در این عرصه بود، اینکه چرا به جای دولت روحانی و مسئول وزارت خارجه‌اش ناگهان لاریجانی باید مسئول پیشبرد این گفتگوها به شمار بیاید و اجرای توافق را دنبال کند مورد پرسش بود، آن موقع برخی زاویه حکومت چین با دولت روحانی را دلیل این موضوع دانستند و عده ای قرار داد ۲۵ ساله را خارج از توان دولت هشت ساله تلقی می کردند و معتقد بودند نماینده نظام دراین مذاکرات باید کس دیگری باشد.

هرچند خود لاریجانی نیز با روی کار آمدن دولت جدید ادامه راه توافق با چین را به گروهی دیگر سپرد و کنار رفت.

خیلی ها تصور می کردند که در دولت رئیسی دیگر تمام کار به دست خودی ها افتاده و رئیسی و کابینه اش هر آنچه بخواهند انجام می‌دهند و نامحرم سیاسی نیستند، اما بار دیگر وقایعی معادلات این فرضیه را زیر سوال برد و آن حضور علی شمخانی به جای امیر عبداللهیان در میدان داری این روزهاست. نمونه‌اش گفتگوی با عربستان و توافق با این کشور. علی شمخانی که این اواخر شایعات تایید نشده زیادی پشت سر او مطرح می شد، حتی موضوع کناره گیری‌اش از سوی برخی رسانه های جریان خاص عنوان و البته از طریق «نور نیوز» تکذیب شد و همه اینها گواه بر این بود که جایگاه و قدرت وی در ساختار تحت الشعاع قرار گرفته است، ناگهان به اوج و روی خط رسانه ها برگشت و به خاطر دیدارش با مقام عربستانی بر سر زبان ها افتاد. در چنین شرایطی حالا سخن از رفتن او به امارات شده و اینکه در سفری یک روزه به امارات متحده عربی با «شیخ طحنون بن‌زاید آل‌نهیان» دیدار کرده و البته که به عراق هم رفته است.

دولت دراین رابطه توضیح داده و گفته سفرها با هماهنگی است و اختلافی در کار نیست و نماینده وزارت خارجه هم در این دیدارها هست، اما یکه تازی شمخانی در وضعیت فعلی برای برخی جای سوال ایجاد کرده است.

اکنون بحث بر سر این است که اساسا جایگاه وزارت خارجه در معادلات مهم سیاسی کجاست که حتی تغییر دولت ها هم کارساز نیست و در برخی مواقع اشخاصی جدا از وزارت خارجه مسئولیت دیپلماسی کشور را بر عهده بگیرند، مانور این روزهای شمخانی آیا ناشی از ضعف مردان سیاسی دولت رئیسی است و یا ساختار خاص سیاست خارجه در کشورچنین چیزی را طلب می کند؟ و چرا با روی کار آمدن دولت های جدید بازهم شاهد نوعی چندگانگی مدیریتی در عرصه سیاست خارجه هستیم.

بیشتر بخوانید:

«عبور از رئیسی» کلید خورد؟ / سلیمی نمین: «نظام»، مشکلی ندارد / «اشتباهات فاحش و سریالی دولت»، سهم زیادی در وضعیت به‌هم ریخته فعلی دارد روایت عراقچی از «۲ مشکل حل‌نشده» برای بازگشت ایران به برجام مطهری: توافق ایران و عربستان، نشانه دست‌برداشتن مسئولان از «شعارزدگی و ژست انقلابی‌گری» است / مراقب «افراطی‌ها» باشیم دولت و مجلس، حاشیه‌نشین «توافق» ایران و عربستان / شمخانی، پشت‌گرم به «حمایت رهبری» کار را تمام کرد رمزگشایی از «سکاندار» شمخانی در «تنش زدایی با اعراب» / امیرعبداللهیان، چرا «نه»؟

۲۱۲۲۰

کد خبر 1746102

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: اصلاح طلبان علی شمخانی احزاب سیاسی سیاست خارجی وزارت خارجه سیاست خارجه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۷۷۴۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

هیولای کنکور را با افتخار برپا کردیم!/دیپلماسی را نادیده نگیریم/كريدور عراق-اردوغان- اروپا

به گزارش تابناک، روزنامه های امروز شنبه 8 اردیبهشت در حالی چاپ و منتشر شد که سیاه و سپید اوراق زدایی از بودجه دولت، یک ‌بار دیگر کنکور ویرانگر!، اوج‌گیری تنش‌ها در دانشگاه‌های امریکا در پی حمایت از غزه و پیگیری دیپلماسی اقتصادی با آفریقا پس از آسیا در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.

 

در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:

هیولای کنکور را با افتخار برپا کردیم!

غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در شماره امروز جوان نوشت: کنکور و ماادریک کنکور! در دو روز گذشته یک‌بار دیگر آن مناره عظمای نظام تعلیمی ما با افتخار برپا شد. با آنکه به حقیقت یک چاله است، صد‌ها برابر عمیق‌تر از آن مناره‌ای است که برپا و تظاهر می‌شود.
کنکور و ماادریک کنکور! در دو روز گذشته یک‌بار دیگر آن مناره عظمای نظام تعلیمی ما با افتخار برپا شد. با آنکه به حقیقت یک چاله است، صد‌ها برابر عمیق‌تر از آن مناره‌ای است که برپا و تظاهر می‌شود. اکنون از کنکور گریزی نیست، اما اگر در سه دهه اخیر جست‌و‌جو کنید، صد‌ها بار (صد‌ها یعنی صدها) کسانی از وزیران علوم و آموزش‌وپرورش و نمایندگان پر ادعای مجلس و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و بسا کسان باربط و بی‌ربط دیگر وعده داده‌اند که کنکور را چند سال دیگر (و حتی سال بعد) حذف خواهند کرد و اکنون کنکور همچنان قامت برافراشته و ایستاده است و آن مدعیان رفته‌اند، بی‌آنکه به مجازات آن حرف‌های گزاف، کسی یقه آن‌ها را گرفته باشد و به پشت در‌های کنکور برده باشد که: از نوبیاموز! که هیچ چیز نیاموختی!


کنکور به اشکال دیگر یعنی با اعتماد به ساختار و انتخاب دانشگاه در همه‌جای دنیا هست. اما حالا که در کشور ما به این شکل هیولایی برگزار می‌شود، فقط به این آمار و تحلیلی که از آن دارم، توجه کنید تا ببینید این چه هیولایی است درون یک چاله عمیق به نام کنکور. امسال یک میلیون و ۱۵۲ هزار و ۵۱۸ نفر در کنکور شرکت کردند. با آنکه کسانی که در سن مناسب تحصیلات دانشگاهی و تکمیلی هستند، چندین‌برابر این است ولی جوانان از رفتن به دانشگاه دل کنده‌اند. در کنکور امسال، زنان (۶۳ درصد) دوبرابر مردان (۳۷ درصد) هستند. این یک فاجعه است. مقصود اول اغلب دانشجویان دختر از رفتن به دانشگاه، به‌دست‌آوردن قدرت انتخاب شریک زندگی بهتر است. اما آن شریک نگون بخت خود را از دانشگاه کنار کشیده و برای فراهم‌آوردن فرصت سریع‌تر ازدواج، به دست‌آوردن یک شغل را بر چهار سال تحصیل یک لیسانس بی‌خاصیت ترجیح داده است! پس در آینده همان دختر درس‌خوانده حاضر نمی‌شود همسر چنین پسر درس‌نخوانده‌ای شود؛ و این اوج چرخه باطل است. به همین‌سادگی، پسر درس نمی‌خواند تا زودتر به کار و پول برسد و بتواند ازدواج کند و دختر درس می‌خواند تا بتواند همسر بهتری انتخاب کند ولی هر دو به‌شدت در حال دورشدن از یکدیگرند! و آمار ازدواج و فرزندآوری گواه این مدعاست! 


از رقم ثبت‌نامی‌های کنکور امسال که کمتر از پارسال و پارسال کمتر از پیارسال است، نزدیک ۱۷۰ هزار نفر برای گرفتن کارت ورودی اقدام نکردند! این خودش خوب نشان می‌دهد که کنکور چه موجودی است! و از کسانی که کارت ورودی گرفتند حدود ۵۰ هزار نفر در کنکور شرکت نکردند. این‌ها تحلیل‌های متعددی می‌تواند داشته باشد، ولی دست‌کم می‌توان گفت هیولایی است که هرچه به آن نزدیک می‌شویم، دسته‌ای از روبه‌روشدن با آن می‌گریزند! از این تعداد که به کنکور شرفیاب شدند (به‌جز کسانی که می‌دانیم درس نخوانده‌اند و تست نمی‌زنند و به جبر خانواده‌ها یا برای راضی‌کردن آنان یا برای احتمال به‌دست‌آوردن فرصت گریز موقت از سربازی، پاسخ‌نامه‌ها را شانسی پر می‌کنند)، شمار بسیار بالایی از کسانی که مجاز به انتخاب رشته می‌شوند، رشته‌ای را انتخاب نمی‌کنند! آمار پارسال نشان می‌دهد در کنکور ۱۴۰۲، یک میلیون و ۶۰ هزار نفر مجاز به انتخاب رشته شدند و فقط ۶۰۰ هزار نفر انتخاب رشته کردند! از این رقم بسیاری هرگز برای ثبت‌نام در دانشگاه مراجعه نمی‌کنند و بسیاری دیگر در همان ترم اول یا سال اول و دوم انصراف می‌دهند! در یک مورد مشخص دانشجویان رشته باستان‌سنجی در یکی از دانشگاه‌های هنر ابتدا ۱۴ نفر پس از قبولی در کنکور، دانشگاه ثبت‌نام کردند، اما ۹ نفر در ترم اول حاضر نشدند و یک‌نفر دیگر هم در ادامه منصرف شد! این رشته واحد شیمی دشواری برای علوم‌انسانی‌ها و آقایان و خانم‌ها گویا آن رشته را که یکی از آموزه‌هایش سنجش قدمت آثار با ایزوتوپ کربن ۱۴ است، با رشته باستان‌شناسی اشتباه گرفته بودند، یا دلایل متورم دیگر! همین‌جا لازم است یادآوری کنم در بسیاری از دانشگاه‌های دنیا به دانشجوی ورودی، دقیق و با ذکر مصادیق می‌گویند که چه درسی می‌خواند و در آینده چه‌کاره خواهد شد یا چه فرصت‌های شغلی انتظار او را می‌کشد. اما کنکوری‌های ما بسیاری هیچ‌شناختی (هیچ یعنی هیچ) از رشته‌ای که انتخاب می‌کنند، ندارند. اما این هیولا هنوز ترسناک‌ترین روی خود را نشان نداده است. روی بی رحم این هیولا آنجاست که بیشتر فارغ‌التحصیلان رشته‌های دانشگاهی، هرگز (هرگز یعنی هرگز) در رشته‌ای که درس می‌خوانند، وارد شغل و حرفه نمی‌شوند و در شغلی که انتخاب می‌کنند، هیچ وابستگی به دروسی که خوانده‌اند، ندارند! در این‌باره پژوهش‌هایی شده است که می‌توان دید، اما شخصاً مدعی هستم در طول سه‌دهه کار روزنامه‌نگاری فقط یک‌درصد همکارانم روزنامه‌نگاری خوانده بودند و از تحصیلات دیگر از مهندسی دامپروری تا حسابداری و حقوق و پزشکی و پرستاری تا میکروبیولوژی در میان آنان فراوان بود. تصور کنید استاد فیزیک را که چهار سال تمام از مکانیک کوانتومی برای دانشجو می‌گوید و عرق می‌ریزد و بعد دانشجوی خود را می‌بیند که در یک شرکت تجاری، پشت میز نشسته و بازاریابی می‌کند و همه به او می‌گویند آقای مهندس! این است آن هیولای کنکور و آنچه گفتم به‌قدر ضرورت یک مقاله ژورنالیستی بود نه به‌قدر اندازة آن هیولای ماندگار!

 


كريدور عراق-اردوغان- اروپا


علي آهنگر طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان كريدور عراق-اردوغان- اروپا نوشت: وقتي در ۱۹ شهريور ۱۴۰۲ بايدن در دهلي‌نو توافق بر سر كريدور عرب-مد را اعلام كرد، تنها صداي مخالف رجب طيب اردوغان بود. بيست كشور ثروتمند جهان كه عنوان جي۲۰ را با خود يدك مي‌كشند، دو روز شهريور گذشته را در دهلي‌نو به سر بردند. جهان و آنچه در او هست در اين دو روز چشم به خيابان‌هاي نه چندان پر زرق و برق دهلي‌نو دوخته بود.  همه مي‌دانستند كه چكش‌هاي نارندرا مودي بر ميز رياست اجلاس نمادي بيش نيست و توافق‌هاي اساسي همه از پيش صورت پذيرفته است. اما جهان بي‌تاب از اعلام توافقي بود كه هندوستان را از يك كريدور به امارات و عربستان و از آنجا به درياي مديترانه و اروپا متصل مي‌كرد‌. كريدوري كه از آن پس در ادبيات ژئوپليتيك به كريدور عرب- مد شهرت يافت.   معلوم بوده و هست كه اين كريدور به اين سادگي‌ها به سرانجامي نخواهد رسيد. اما نكته اين بود كه رجب طيب اردوغان با صداي بلند مخالفتش را با اين كريدور اعلام كرد و بيان داشت تركيه بايد از اين معامله سهمي داشته باشد. امارات متحده عربي از سوي رهبران گروه ۲۰ ماموريت يافت تا رضايت خاطر اين صداي بلند و پرغوغاي آناتولي را كسب كند. نتيجه اين سر و صدا و آن لابي‌هاي پشت پرده با امارات و قطر در سفر روز دوشنبه سوم ارديبهشت ۱۴۰۳ اردوغان به عراق نمايان شد. وقتي اردوغان در فرودگاه بغداد با استقبال محمد شياع السوداني بر فرش قرمز گام‌ نهاد تا از يگان استقبال سان ببيند، وزيران راه و حمل و نقل امارات و قطر هم در هتل‌هاي بغداد جا خوش كرده بودند. همه‌ چيز مهيا بود تا رجب طيب اردوغان و شياع السوداني در پشت ميزهاي سالن بزرگ تشريفات كاخ نخست‌وزيري بايستند و وزيران راه تركيه، عراق، امارات و قطر امضاهاي‌شان را پاي يادداشت تفاهمي براي ايجاد كريدوري جديد بگذارند كه چهره ژئوپليتيك منطقه را تغيير مي‌دهد.
كريدوري كه از اين پس كريدور عراق-تركيه-اروپا نام دارد كه ما بحق آن را در اين نوشتار كريدور عراق- اردوغان-اروپا نام نهاديم، چراكه برپايي اين كريدور بيش و پيش از هر چيز قاچ بزرگي از كيك تجارت و اقتصاد آينده اقيانوس هند-اروپا را نصيب تركيه مي‌كند و نقش رجب طيب اردوغان را در به دست آوردن اين قاچ بزرگ ژئوپليتيكي براي تركيه روشن مي‌دارد. با برپايي اين كريدور كه ظاهرا علاوه بر ارتباط با هند، تجارت و البته رضايت چين را نيز به همراه دارد، عراق و بندر فاو در جهان برجسته مي‌شوند. فاو شهر بندري كوچكي در دهانه اروندرود است كه براي رزمجويان آن سال‌ها خاطرات عميقي را به همراه دارد. مگر مي‌شود فاو را بگويي و از آن همه درگذري؟!
آن فاو بي‌قرار با آن مسجد با نمازگزارهاي مخلص بي‌شمار حالا تبديل به يك بندر بزرگ مي‌شود. بندري فخر جبل علي در امارات. اگر بندر جبل علي امارات با ۶۷ اسكله كانتينري لقب بزرگ‌ترين بندر خاورميانه را به خود داده، حالا قرار است تا سال ۲۰۲۵ در برابر بندر ۹۰ اسكله‌اي كانتينري فاو كلاه از سر بردارد. مي‌گويند با راه‌اندازي فاز نخست اين كريدور در ۲۰۲۸ كه تركيبي از بزرگراه‌ها، راه‌آهن، انتقال خطوط نفت و گاز و خطوط ارتباطات است، زمان رسيدن بارها به اروپا از ۴۵ روز دماغه اميدنيك و ۳۵ روز درياي سرخ، به ۲۵ روز كاهش مي‌‌يابد. يعني كالاهاي ساخت چين و هند ده روز زودتر به دست مشتريان سيري‌ناپذير اروپايي مي‌رسد. اما اين تمام مطلب نيست. آن‌گونه كه ميدل ايست‌اي مي‌گويد؛ عراق چشم دارد در قالب اين قرارداد، ۱۷ ميليارد دلار سرمايه جذب كند، ۱۲۰۰ كيلومتر راه‌آهن خود را از فاو به تركيه و از آن طريق به اروپا برساند، قطارهايي با ۳۰۰ كيلومتر سرعت در ساعت در ريل بگذارد، سالانه ۴ ميليارد دلار درآمد كسب كند و براي ۱۰۰ هزار نفر از جوانان عراقي كار و شغل بسازد. اينها همه خوب است، اما يك نقص عمده و يك عيب بزرگ دارد. نقص عمده داستان پيش گفته اين است كه از دو مبدا اصلي تجارت امروز و آينده كريدورهايي كه قرار است از خليج فارس بگذرد، يعني چين و هند كسي در بغداد نبود تا در كنار وزيران راه چهار كشور عراق، تركيه، امارات و قطر، به عنوان تضمين‌كننده اصلي دادن كالا و كانتينر پاي قرارداد را امضا كند. و اما عيب بزرگ و بسیار بزرگش اين است كه هيج سهمي براي نقش ژئوپليتيك ايران در منطقه قائل نشده است. مگر مي‌شود ابركشتي‌هاي كانتينري با ميليون‌ها تن كالا از جلوي چشمان بندر چابهار و آن پهنه بيكران دشت مكران بگذرند، براي لنج‌هاي ماهيگيري كنارك دست تكان دهند و در شمالي‌ترين نقطه خليج فارس، در بندر فاو پهلو بگيرند؟! آقاي رجب طيب اردوغان لابد فكري كرده‌اند كه چنين چيزي تحقق يافتني نيست. پس تا دير نشده، چهار كشور تركيه، عراق، امارات و قطر خوب است به تهران بيايند؛ وزيراني از چين و هند هم در پايتخت ايران حضور يابند و بر نقش تاريخي ايران و بندر مكران و چابهار انگشت تاييد بگذارند.

دیپلماسی را نادیده نگیریم


محمد علی سبحانی سفیر پیشین ایران در لبنان، اردن و قطر طی یادداشتی در شماره امروز هم میهن نوشت: یکی از اشکال‌هایی که سیاست خارجی ما دارد این است که تحت تاثیر نهادهای بیرونی قرار گرفته‌است و در انجام وظایف ذاتی خودش دچار مشکل شده‌است. گاهی مشاهده می‌کنیم که به وزارت امور خارجه و دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی حمله می‌شود که چرا اقدام مشخصی را انجام نداده‌است یا جلوی مشکلاتی را که پدید آمده‌است، نگرفته‌اند.


در عین حال که برخی از این انتقادها به دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی وارد است، اما واقعیت این است که ساختار حکومتی، وجود برخی ملاحظات، نقش نهادهای قدرت سخت در مسائل منطقه و گریز از مرکز قدرت سخت باعث شده‌است که اساساً نقش وزارت امور خارجه در جریان برخی پرونده‌ها نادیده گرفته‌شود.


در خیلی از فعالیت‌هایی که جریان دارد، وزارت خارجه گه‌گاه بی‌اطلاع است، یا دیر مطلع می‌شود. در سال‌های اخیر ما شاهد بودیم که خیلی اتفاق‌ها رخ داده‌است که وزارت خارجه کشور باید قبل از همه مطلع می‌شد و برای آن برنامه‌ریزی می‌کرد، اما متاسفانه نقش وزارت امور خارجه کاملاً نادیده گرفته‌شده‌است.


اکثر وزرای امور خارجه کشورمان هم در سال‌های گذشته از چنین رفتارهایی گلایه‌مند بودند و کارشناسان و تحلیل‌گران سیاست خارجی هم این مسئله را به‌عنوان یک معضل و چالش برای نحوه اداره پرونده‌های خارجی در کشور می‌دانند.
اگر امروز بخواهیم منطقی به مسائل نگاه کنیم، باید در ساختار تصمیم‌سازی سیاست خارجی توجه بیشتری شود و تحولی در نحوه تصمیم‌سازی و سیاست‌گذاری در سیاست خارجی کشور رخ دهد.


اشکالاتی که متاسفانه وجود دارد و مصداق‌های بسیاری از آنها وجود دارد، باید برطرف شود و وظایف ذاتی وزارت امور خارجه به این نهاد بازگردد. نکته دیگر این است که در حوزه سیاست خارجی باید روابط کشور در سطح منطقه‌ای و به‌ویژه در سطح بین‌المللی اصلاح شود.
روابط ما در دنیا در شرایط کنونی، روابط متعادلی نیست، یعنی با تعدادی از کشورها انقدر روابط‌مان غیرمنطقی جلوه می‌کند که افکار عمومی نسبت به این روابط حساس شده‌اند.


گاهی این احساس پدید می‌آید که گویی اجباری وجود دارد که این‌چنین وزنه برخی کشورها در سیاست خارجی کشور سنگین شود یا اینکه نفوذ از طرف قدرت‌های بدخواه باعث شده‌است که مسیر سیاست خارجی کشور از تعادل خارج شود.
متاسفانه در اتفاق‌های یکی دو سال گذشته، شاهد این بودیم که وزارت امور خارجه و دستگاه دیپلماسی روزبه‌روز بیشتر از تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌ها کنار گذاشته‌شده‌است.


برای مثال در پاکستان که هفته گذشته رئیس‌جمهور اسلامی ایران به این کشور سفر کرد، بدون اینکه تصمیم اجماعی وجود داشته‌باشد و نظر دستگاه دیپلماسی گرفته‌شده‌باشد، عملیاتی علیه خاک این کشور انجام شد.
این عملیات هر دلیل موجهی هم که داشت، مشخص بود که بدون کسب نظر تخصصی وزارت خارجه انجام شد و دستگاه دیپلماسی را بدون برنامه‌ریزی در عمل انجام‌شده قرار داد.


نقش دیپلماسی آنطور که باید و شاید در سال‌های اخیر به رسمیت شناخته نشده‌است. من وزارت امور خارجه را مقصر این نقص نمی‌دانم، بلکه معتقدم وزارت امور خارجه و کارشناسان و دیپلمات‌های خبره این نهاد همواره این آمادگی را داشته‌اند که نقش ذاتی و مؤثر خود را اجرا کند، اما متاسفانه نهادهای دیگری که دست‌اندرکار هستند، هنوز اهمیت و ضرورت ایفای نقش وزارت امور خارجه را در تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری درک نکرده‌اند و به همین دلیل از ظرفیت این دستگاه غافل شده‌اند.

دیگر خبرها

  • امیرعبداللهیان روز ملی جمهوری آفریقای جنوبی را تبریک گفت
  • واکنش سخنگوی وزارت خارجه به تحریم های سه کشور علیه ایران: دولت و مردم ایران از آمریکا و اروپا طلبکار هستند
  • سخنگوی وزارت خارجه: دولت و مردم ایران از آمریکا و اروپا طلبکار هستند
  • هیولای کنکور را با افتخار برپا کردیم!/دیپلماسی را نادیده نگیریم/كريدور عراق-اردوغان- اروپا
  • زاخارووا: بازدارندگی هسته‌ای روسیه جای تردید ندارد
  • زنی که به خاطر غزه از دولت بایدن استعفا داد + عکس
  • سخنگوی وزارت خارجه آمریکا استعفا کرد
  • سخنگوی عرب زبان وزارت خارجه آمریکا استعفا کرد
  • سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در اعتراض به جنگ غزه از سمت خود استعفا کرد
  • استعفای دیپلمات آمریکایی در اعتراض به جنگ غزه